·•●❤ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی❤●•·
دیـــــــــــــــگر از ان همه شیطنت و شلوغی خبری نیست
انقد به خاطر ضربدرهای جلوی اسمم چوب روزگار را خوردم
که تبدیل شدم به ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی
[ بازدید : 354 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
مهم نیست ... که نوشته هام مخاطب خاص نداره مهم اینه که تا دلت بخواد همدرد داره.
همیشه برای “ماندن ” دلیل هست …
و برای “رفتن” بهانه.
همیشه برای “خواستن” نیاز هست …
و برای “رد کردن”، مصلحت.
همیشه برای “داشتن” فضا هست …
و برای “نداشتن” تقصیر.این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی،
به پای ماندن و دست خواستن و عشق داشتنت، بر می گردد
اگر داری که بسم الله …
اگر نه، جهان پر است از “بهانه” و “مصلحت” و “تقصیر” بی صاحب !
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد....
بهم چی گفت؟گفت:
جایی که میری مردمی داره که میشکنند
نکنـــــــــــه غصه بخوری تو تنها نیسی..
تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری
قلب می ذارم که جا بدی
اشک میدم که همراهیت کنه
و مرگ که بدونی برمیگردی پیش خــــــــــــــودم..!!
موضوع انشا:خوشبختی
به نام خـــــــــــــــــدا
خوشبختی یعنی قلب پدرو مادرت بتپه...
پایان!!!!
دوتا گنجشگ بودن...
یکی داخل اتاق یکی بیرون پشت شیشه
گنجشک کوچولواز پشت شیشه گفت:
من همیشـــــــــــه باهات میمونم......
قول میدم؟!!!
گنجشک تو اتاق فقط نگا کرد....!!
گنجشک کوچولو گفت:
من واقعا "عاشقتــــــــــــــــــم"!!!
اما گنجشک توی اتاق فقط نگا کرد!!
به سلامتیه سربازی که بخاطرش میره تا مرد بشه امــــــا
وقتی برمیگرده میبینه عشقش مادره...
دل ادما...
شیشه نیســـــــــــــــــــــــــــت....
با انگشت قلب بکشیم و وایسیم اب شدنش رو نگاه کنیم و کیف کنیم...!!
رو شیشه نازک دل ادمها اگه قلب کشیدی...
باید مردونه پاش وایسی....
در هیاهوی زندگی دریافتم
چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالیکه گویی ایستاده بودم...
چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود...
و دریافتم کسی هست
که اگر بخواهد میشود و اگر نه نمیشود...
به همین سادگی!
کاش نه میدویدم... نه غصه میخوردم
فقط او را میخواندم!!
من همیشه خوشحالم میدانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند..
زندگی کوتاه است..
پس به زندگی ات عشق بورز..
خوشحال باش ..و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و..
قبل از اینکه صحبت کنی>> گوش کن
قبل از اینکه بنویسی >> فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی>>در آمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی>>ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی>>احساس کن
قبل از تنفر>>عشق بورز
زندگی این است..احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
در زندگی نه گل باش که اسیر خاک شوی و نه باران باش که به خاکــ بیفتی
خاک باش که ازتو گل بروید و باران بخاطر تو ببارد.....
حال اماده ام.....
که در این سرخ باد تندر نشان ویرانه هایم را به کاخی بدل سازم
ببینمت...
گونه هایت خیس است....
باز با این رفیق نابابت.....نامش چه بود؟!هان...باران!!
باز با باران قدم زدی..؟!!!
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی برای تنهایی ها نیست...
همدم خوبی نیست برای درد ها...
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس تر می کند
دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..
یک شب وقتی اس ام اس اومد بدون اینکه اونو باز کنه
موبایل رو گذاشت زیر بالشش و خوابید
صبح مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده…
دختره شوکه شد و با چشم پر از اشک
بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
پسره نوشته بود… تصادف کردم
با مشکل خودم رو رسوندم دم در خونتون
لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت…
«خیلی خیلی دوستت دارم»
امـــــــــــــــــــــــــــــروز خالی تر از همیشه ام!
ای خدای همه ی باران های دنیا
ببار بر دلم
که هوای حوصله ام بارانیست
ببار که نوری
جز تو نمیبینم....
یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادت بمونه....
گذشته رو اگه به دوشت بکشی،کمرت خم میشه....
ولی اگه بزاری زیر پات،قدت بلند میشه..!!!
به سلامتیه کسی که کارت عروسی عشقش رو براش اوردن....
روز عروسی رفت تیپ زد..
رفت ارایشگاه ... عطر زد...
لباسی رو پوشید که عشقش خیلی دوس داشت....
رفت عروسی ...
براش رقصید...
به داماد شاباش داد...
داشت میومد بیرون....
که یهو صداش زدن:داداش جاداری سه نفر رو سوار کنی...
جانم!!؟؟
اخه میخوایم تا خونه عروس همراهیش کنیم جا نیست...
اره جا دارم سوار شین...
افتاد پشت ماشین عروس ...
هی بوق بوق بوق
ادمه دیگه نمیتونه جلو اشکاشو بگیره...
زنی که کنارش نشسته بود گفت جوون چرا گریه میکنی؟؟
پسره گفت خانم!شما چی عروس میشین...
زنه گفت از امشب مادرشوهرش...
گفت:خانم!امشب پشتم شکست.قلبم شکست...
عشقم رفت زندگیم رفت ارزوم رفت
عروس رویاهام رفت!!
اومد پیش پسر شما...!!
زنه فقط سکوت کرد وناراحت شد
_خانم! جان عزیزتون مواظب عشقم باشین!!
از من تا خدا راهـــــــــــــــی نیست......
فاصله ای به درازای من.تا من....
و دراین هیاهوی غریب....
من.....این مــــــــن را نمیـــــــــــــــــــــــــــــــــابم
ما ادمهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا!!
همیشه خوب را برای یافتن خوبترین رها میکنیم
غافل از اینکه خوب،همانیست که وقتی از همه چیز و همه کس بریدی
یدش می افتی همان کسی که هرروز حالت را میپرسید
وتو سرسری میگویی خوبم.. همان کسی که وقتی که کم حوصله ای
زمین و زمان را به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی ...
خوب همان کسی است که بی منت تورادوست دارد...
که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی اما یکبــــــــــــــــار
هم خواهشت را رد نمیکند...
خوب همان کسی است که طاقت قهر نداردمیگوید قهر
اما دلش دوری ات را تاب نمی اورد.. خوب همانیست
که همه ی احساسش را خرج تو اطرافیانش میکند...
خوب همانیست که به جرم احساسش هرلحظه غرورش را میشکنی...
دلش را میشکنی..
واو دم نمیزند.. کجــــــــــــــــــــــــــــا با این عجله؟!
لحظه ای درنگ کن خوب خود را با خود نمیبری؟!
خوب یک نفر است و هرگـــــــز تکرار نمیشود ..مبادا از دستش دهی...
به دنبال چه پایانی خلاف جاده ایستادی.......
چــــــــــــــــــــــــــــرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی...
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم....
کجای جاده بد بودم کجای قصه بــــــــــــــــد کردم؟؟؟
سراغم را نمیگیری ...چه شد؟؟؟؟
افتادم از چشمت؟؟!!!
منم فانوس لبخندت...غرورت..گریه ات خشمت....
اسیرم، خستــــــــــــــــــــــه ام .سیـــــــــــــــــرم
چون هرشب بی تو میمیرم!!!!!
رفت !?بســـــــــــــــــــــلامت!! من که خدا نیستم بگویم
صدبار اگر توبه کنی باز ای ....
انکه رفت به حرمت انچه با خود برد دیگر حق برگشتن ندارد....
رفتنش مردانه نبود ....
لااقل مرد باشد و دیگـــــــــــــــــــــــــــــــــــر برنگردد...
رفتن او پایان من نیست ..اغاز بی لیاقتی اوست...
نقش یک درخت خشک را در زندگیم بازی میکنم ........
نمیـــــــــــــــــــــدانم ........باید چشم به راه بهار باشم یا هیزم شکن